شواهد و نظریهی تکامل: شباهتها و تفاوتهای موجودات زنده (2)
شالودهی فیزیکی وراثت در تمام موجودات زندهی عالی (جانوران، گیاهان، قارچها)، به نحوی بنیادی مشابه است. شناخت ما از سازوکار وراثت، که بسیاری از ویژگیها و صفات گوناگون فردی ما را به واسطهی اجزایی فیزیکی کنترل میکند که
نویسنده: برایان و دبورا چارلز ورث
مترجم: عبدالمجید مهدوی دامغانی
مترجم: عبدالمجید مهدوی دامغانی
شالودهی وراثت در همهی موجودات زنده یکسان است
شالودهی فیزیکی وراثت در تمام موجودات زندهی عالی (جانوران، گیاهان، قارچها)، به نحوی بنیادی مشابه است. شناخت ما از سازوکار وراثت، که بسیاری از ویژگیها و صفات گوناگون فردی ما را به واسطهی اجزایی فیزیکی کنترل میکند که امروزه آنها را ژن میخوانیم، به آزمایشهای گرگور مندل با نخود باز میگردد؛ اما باید اشاره کرد که قوانین حاکم بر وراثت، به گیاهان و جانوران دیگر، از جمله انسان، قابل تعمیم است. ژنها که تولید آنزیمهای سوخت و سازی و پروتیئنهای دیگر را کنترل (و بنابراین ویژگیهای فردی را تعیین) میکنند، رشتههایی از DNA هستند که روی کروموزمهای هر یاخته قرار دارند (شکل 6 و 7). کشف این نکته که شکل قرار گیری ژنهای موجود زنده در کروموزم خطی است، نخستسن بار در مگس سرکه، Drosophila melanogaster، صورت گرفت، اما این امر در مورد ژنوم (گنجینهی ژنتیکی یا مجموعه ژنهای) انسان نیز صادق است. در خلال تکامل، ممکن است ترتیب ژنها روی کروموزم تغییر کند، اما این تغییرات چندان شایع نیستند و بنابراین، میتوان مجموعهای از ژنهای مشابه با ترتیبی یکسان را در ژنوم انسان و کروموزمهای پستانداران دیگر، مانند گربه و سگ، مشاهده کرد. یک کروموزم، در اصل یک مولکول بسیار بلند DNA است که صدها یا هزاران ژن را رمز گذاری میکند. DNA هر کروموزم با مولکولهای پروتئینی جفت میشود که موجب میشود کروموزم به صورتی مرتب و بسته بندی شده در داخل هستهی سلول قرار بگیرد (شبیه ابزاری که برای چینش منظم کابلهای رایانه استفاده میشود).در موجودات عالیتر، مانند انسان، هر یاخته دارای یک مجموعهی کروموزونی است که از مادر توسط هستهی تخمک و از پدر از طریق هستهی اسپرم به ارث میرسد (شکل 6). در انسان، 23 کروموزم متفاوت در مجموعهی منفرد مادری یا پدری قرار دارد؛ در مگس سرکه، که در بسیاری از پژوهشهای حوزهی علم ژنتیک از آن استفاده شده است، 5 کروموزم یافت میشود که یکی از آنها کوچک است. کروموزمها، توأم با کنترل توالیهای DNA که تعیین میکنند چه پروتئینهایی توسط یاختههای موجود زنده ساخته شوند، اطلاعات مورد نیاز برای شناسایی توالیهای اسید آمینهای پروتئینهای یک موجود را حمل میکنند.
ژن چیست و چگونه ساختار یک پروتئین را تعیین میکند؟ هر ژن، یک توالی شامل چهار (حرف) شیمیایی (شکل 5) از رمز ژنتیکی است و رمز ژنتیکی، مجموعهای از سه حرف شیمیایی مجاور (سه گانه) متناظر با هر اسید آمینه در پروتئینی است که این ژن، عامل آن است (شکل 8). توالی ژن به توالی زنجیرهی یک پروتئین «ترجمه» میشود؛ سه گانههایی هم وجود دارند که انتهای زنجیرهی اسید آمینه را مشخص میکنند. هر تغییری در توالی یک ژن به بروز جهش میانجامد. اغلب چنین تغییراتی موجب جایگزینی یک اسید آمینهی دیگر در پروتئین در حال ساخت میشوند (اما، از آنجا که 64 سه گانهی ممکن از حروف DNA وجود دارد، و فقط 20 اسید آمینه در پروتئینها به کار میرود، برخی جهشها تغییری در توالی پروتئین ایجاد نمیکنند). در سراسر طیف گستردهی موجودات زنده، رمز ژنتیکی تفاوتهایی جزئی دارد که قویاً موید این امر
است که ممکن است جملهی حیات بر کرهی زمین، نیای مشترکی داشته باشد. رمز ژنتیکی تخستین بار در باکتریها و ویروسها مطالعه شد، اما پس از کوتاه زمانی آشکار شد که این رمز در انسان هم به همین شکل است. تقریباً تمام جهشهای محتمل تولید شده توسط این رمز در توالی پروتئین هموگلوبین گلبولهای قرمز خون انسان، مشاهده شده است؛ اما جهشهایی که این رمز خاص قادر به انجام آن نباشد رخ نمیدهد.
توالی DNA یک ژن برای تولید محصول پروتئینی خود، ابتدا در قالب یک «پیام» ساخته شده از یک مولکول خویشاوند (RNA) رونویسی میشود؛ این پیام از مولکولهای RNA که توالی حروف آن توسط یک آنزیم رونویسی کننده از حروف ژن رونویسی میشود، ساخته شده است. پیام RNA با یکی از قطعات دقیق ماشین یاختهای که از پیوند پروتئینها و دیگر مولکولهای RNA ساخته شده است، برهمکنش میکند تا پیام منتقل و پروتئین مورد نظر ژن ساخته شود. ماهیت این فرایند در تمام یاختهها یکسان است؛ هر چند، این فرایند در موجودات عالی در سیتوپلاسم انجام میشود و پیام ابتدا ار هسته به سوی مناطقی از یاخته حرکت میکند که ماشینهای ترجمه قرار دارند. رشتههایی از DNA در بین ژنهای واقع بر یک کروموزم وجود دارد که پروتئین را رمزگذاری نمیکنند؛ بعضی از این DNA های رمزگذاری وظیفهی مهمی را به عنوان پیوندگاه با پروتئینهایی بر عهده دارند که در زمان ضروری، تولید پیامهای RNA ژنها را آغاز میکنند یا به آن خاتمه میدهند. مثلاَ، ژنهای عامل هموگلوبین، در یاختههای در حال تبدیل به گلبوهای قرمز خون فعالاند، در حالی که در یاختههای مغزی غیرفعال هستند.
با وجود تفاوتهای فاحش در شیوهی حیات موجودات زنده گوناگون، از موجوات تک یاخته گرفته تا موجوداتی که پیکر آنها از میلیاردها یاخته و بافتهایی کاملاً متمایز تشکیل شده است، فرایندهای تقسیم یاخته در موجودات عالی، مشابه است. موجودات ساده، مانند آمیبها یا مخمرها، به سادگی و با تقسیم به دو یاخته دختر، تولید مثل میکنند. تخم بارور یک موجود زندهی پریاخته که حاصل پیوند یک تخمک و یک اسپرم است نیز به همین ترتیب به دو یاختهی دختری تقسیم میشود (شکل 7). سپس تقسیمات یاختهای
متعددی انجام میشود تا یاختهها و بافتهای شکل دهندهی پیکر موجود بالغ تولید شوند. در پستان داران، حدود 300 نوع یاخته در پیکر فرد بالغ وجود دارد. هر نوع یاخته، ساختار ویژهای دارد و پروتئینهایی خاص تولید میکند. آرایش این یاختهها در بافتها و اندامها در خلال نمو، نیازمند شبکهی کنترلی دقیقی از برهمکنشها بین یاختههای در حال نمو جنین است. ژنهای با فعال و غیرفعال شدن، تولید صحیح یاختههای مورد نیاز را در مکان مورد نیاز و در زمان مورد نیاز، تضمین میکنند. در برخی موجودات که به خوبی مطالعه شدهاند، مانند مگس سرکه، اکنون اطلاعات بسیار زیادی در مورد چگونگی شکل گیری پیکر پیچیدهی این مگس از سلول تمایز نیافتهی تخم ناشی از این برهمکنشها وجود دارد. مشخص شده است که فرایندهای پیام رسانی فراوانی که در طی نمو و تمایز بافتهای خاص، مانند عصبها، نقش دارند، در تمام حیوانات پریاخته دیده میشوند، در حالی که گیاهان خشکیزی از فرایندهای دیگری بهره میگیرند که میتواند ناشی از این حقیقت باشد که بر اساس شواهد سنگوارهای، جانوران و گیاهان پریاخته دارای خاستگاه تکاملی متفاوتیاند.
وقتی یاختهای تقسیم میشود، ابتدا DNA کروموزمها همتاسازی و تکثیر میشود، در نتیجه از هر کروموزم، دو نسخه وجود خواهد داشت. کنترل دقیقی بر فرایند تقسیم یاختهای اعمال میشود تا اطمینان حاصل شود که توالی DNA تازه رونویسی شده «غلط گیری» شده باشد. یاختهها آنزیمهایی دارند که، با استفاده از برخی خواص راه و رسم تکثیر DNA، قادر به تشخیص DNA جدید از DNA «الگو» هستند. این امر به آشکارسازی خطاهای احتمالی و تصحیح آنها و اطمینان از این امر منجر میشود که پیش از ادامهی تقسیم یاخته، DNA الگو به درستی رونویسی شده باشد. اجزای تقسیم یاختهای این اطمینان را به وجود میآورند که هر یاختهی دختری، رونوشت کاملی از مجموعه کروموزمهای یاختهی والد را دریافت کرده باشد (شکل 7).
اکثر ژنهای آغازیها (از جمله ژنهای بسیاری از ویروسها) نیز توالیهای DNA هستند که سازمان دهی آنها اندکی با کروموزمهای موجودات عالی فرق دارد. در بسیاری از باکتریها، مادهی ژنتیکی فقط یک مولکول مدور DNA است. اما، برخی ویروسها، مانند ویروسهای عامل آنفلونزا و ایدز، ژنهایی دارند که از RNA ساخته شده اند. غلط گیری که طی تکثیر DNA به منظور جلوگیری از خطا در رونویسی DNA الگو انجام میشود، در رونویسی RNA رخ نمیدهد، و از این رو سرعت جهش این ویروسها زیاد است و میتوانند به سرعت در پیکر میزبان تکامل یابند. همان طور که در فصل پنج خواهیم دید، از این بحث نتیجه گرفته میشود که تولید واکسن علیه این ویروسها دشوار است.
موجودات عالی و آغازی از نظر مقادیر DNA رمزناگذار تفاوتهای فاحشی دارند. باکتری Escherichia coli (باکتریای از گونهای در شرایط متعارف بیضرر که در رودهی ما زندگی میکند) حدود 4300 ژن دارد و رشتههایی که توالیهای پروتئینی را رمزگذاری میکنند حدود 86 درصد از این دست DNA را تشکیل میدهند. برعکس، فقط کمتر از 2 درصد DNA در ژنوم انسان، عامل رمزگذاری توالیهای پروتئینی است. سایر موجودات مابین این دو محدود قرار دارند. مگس سرکه حدود 14000 ژن در قالب تقریباَ 120 میلیون (حرف) DNA دارد که نزدیک به 20 درصد از DNA آن، عامل رمزگذاری توالیهای پروتئینی است. تعداد دقیق ژنهای ژنوم انسان هنوز مشخص نشده است. دقیقترین برآوردهای فعلی تعداد ژنهای انسان بر پایهی توالی سازی ژنوم کامل است. این امر امکان شناسایی توالیهایی را که احتمالاً ژن هستند، بر پایهی آن چه از ماهیت ژنها میدانیم و حاصل مطالعات پیشین است، برای متخصصان ژنتیک فراهم آورده است. یافتن این توالیها در داخل تعداد فوق العاده زیادی DNA که ژنوم موجود زنده را تشکیل میدهد، به خصوص برای ژنوم انسان که DNA بسیار زیادی دارد (25 برابر مگس سرکه)، دشوار است. تعداد ژنهای انسان حدود 35000 عدد است که بسیار کمتر از چیزی است که پیشتر و براساس تنوع یاختهها و بافتهای انسانی، حدس زده میشد. احتمالاً تعداد پروتئینهایی که یک انسان میتواند بسازد بسیار بیشتر است، زیرا روش فعلی شمارش ژنها قادر به کشف ژنهای بسیار کوچک یا ژنهای غیرعادی (ژنهایی که داخل ژنهای دیگر قرار دارند و در بسیاری از موجودات زنده یافت میشوند) نیست. هنوز اهمیت مقدار DNA رمزناگذار در حیات یک موجود زنده مشخص نشده است. با وجودی که بخش عمدهای از این نوع DNA از ویروسها و سایر موجودات انگلی تشکیل شده است که در کروموزمها زندگی میکنند، اما آشکار است که بعضی از آنها وظایف مهمی بر عهده دارند. همان طور که پیش تر گفته شد، برخی توالیهای DNA در خارج از ژنها وجود دارند که به پروتئینها پیوند میخورند که وظیفه آنها، کنترل «فعال سازی» ژنهایی مشخص در یک سلول است. به نظر میرسد در مقایسه با باکتریها، کنترل فعالیت ژن در موجودات پریاخته، اهمیت بسیار بیشتری داشته باشد.
علاوه بر کشف این اهمیت که در موجودات زندهای با تفاوتهای بنیادین، DNA مادهی ژنتیکی است، زیست شناسی نوین از شباهتهای قابل توجهی در چرخهی حیات موجودات عالی، با توجه به تنوع آنها که از قارچهای تک یاختهای مانند مخمرها تا گیاهان و جانوران یک ساله و موجوداتی طولانی عمر (هر چند میرا) مانند انسان و درختان تشکیل میشود، پرده برگرفته است. بسیاری از (هر چند نه تمام) موجودات عالی در هر نسل دارای یک مرحلهی جنسیاند که در آن، ژنومهای مادری و پدری تخمک و اسپرم یک پارچه (که هر یک از یک سری n عددی کروموزم تشکیل شده و ویژگیهای موجود مورد نظر را میسازند) با همدیگر ترکیب میشوند و موجودی با 2n کروموزم به وجود میآورند. هنگامی که یک حیوان، تخمک و اسپرم جدیدی تولید میکند، وضعیت n کروموزمی بودن آن از طریق نوع خاصی تقسیم یاختهای به وجود میآید. در اینجا، هر جفت از کروموزمهای پدری و مادری در کنار هم صف آرایی میکنند و (پس از تبادل مواد برای تشکیل کروموزمهایی که بخشی از آنها DNA پدری و بخشی از DNA مادری گرفته شده است) جفت کروموزمها از هم جدا میشوند و کروموزمهای جدید نیز به همین ترتیب و در تقسیمات یاختهای دیگر از هم جدا میشوند. بنابراین، در پایان این فرایند، تعداد کروموزمهای هسته هر تخمک یا اسپرم، نصف شده است، اما هر تخمک یا اسپرم حاوی یک سری کامل ژنهای موجود زنده است. با وحدت یافتن هستههای تخمک و اسپرم در زمان لقاح است که مجموعهی جفت کروموزمهای موجود زنده شکل میگیرد.
جنبههای اساسی تولید مثل جنسی باید بسیار پیش از تکامل جانوران و گیاهان پریاختهای، که دیرتر پای بر صحنهی تکامل نهادهاند، تکامل یافته باشد. شواهد این ادعا، جنبههای مشترک تولید مثل جنسی در موجودات تک و پریاختهای و ژنها و پروتئینهای مشابهی است که پی بردهاند در کنترل تقسیم یاختهای و رفتار کروموزم در موجوداتی کاملاً متفاوت، از مخمرها گرفته تا پستان داران، نقش دارند. در اکثر موجودات عالی تک یاختهای، یاخته 2n که از ترکیب یک جفت یاخته به وجود میآید که هر کدام n کروموزم دارند، بلافاصله برای تولید سلولهایی با n کروموزم تقسیم میشود که این فرایند مشابه فرایندی است که پیش تر برای تولید یاختهای جنسی در جانوران پریاختهای دربارهی آن سخن گفتیم. در گیاهان، کاهش تعداد کروموزم از 2n به n پیش از تشکیل تخمک و اسپرم رخ میدهد، اما همان نوع تقسیم یاختهای خاص در آن اتفاق میافتد؛ مثلاً، در خزهها یک مرحلهی طولانی از چرخهی زیستی با عدد کروموزمی n وجود دارد که به شکل گیری خزهها میانجامد و در آن، یک مرحلهی کوتاه انگلی 2n پس از لقاح تخمک و اسپرم رخ میدهد.
این فرایندهای پیچیدهی جنسی در برخی از موجودات پریاختهای دیده نمیشود. در این گونههای «غیر جنسی»، یاختهی مادری بدون کاهش تعداد کروموزمها از 2n، در خلال تولید تخم، سلولهای دختری به وجود میآورد. با این وجود، در تمام موجودات پریاختهای غیرجنسی، نشانههایی از اشتقاق از اجداد جنسی دیده میشود. مثلاً، قاصدک معمولی گیاهی غیرجنسی است؛ بذرهای آن بدون نیاز به انتقال گرده به گل، که برای تولید مثل اکثر گیاهان ضروری است، تولید میشود. تولید مثل غیرجنسی یکی از مزیتهای گونههای علف هرز مانند قاصدک معمولی است، زیرا آنها را قادر میسازد به سرعت تعداد زیادی بذر تولید کنند که افرادی که چمن کاری کردهاند با این پدیده به خوبی آشنایند. گونههای دیگر قاصدک با روش معمول جنسی و آمیزش بین دو گیاه تولید مثل میشوند و نزدیکی گیاه شناختی قاصدک معمولی به این گونهها چندان است که گردهی قاصدک معمولی قادر است گلهای قاصدکهای وحشی را بارور کند.
جهشها و آثار آنها
با وجود سازوکارهای غلط گیری که موجب اصلاح خطاهای احتمالی در خلال رونویسی DNA در زمان تقسیم یاختهای میشود، اشتباهاتی رخ میدهند و همین اشتباهات، سرچشمهی جهشها به شمار میآیند. اگر یک جهش به تغییر توالی اسید آمینهی یک پروتئین انجامد، ممکن است انجام وظایف این پروتئین مختل شود؛ مثلاً، ممکن است پروتئین به شکل صحیح تا نخورد و در نتیجه نتواند وظیفهی خود را به درستی انجام دهد. اگر این پروتئین، یک آنزیم باشد، چنین جهشی موجب اختلال مسیر سوخت و سازی میشود که آنزیم در آن نقش دارد و جریان مسیر را کند یا کاملاً متوقف میکند که نمونهی آن ، جهشهای مربوط به زالی است که پیش تر توضیح داده شد. جهش در پروتینهای ساختاری یا ارتباطی میتواند کارکردهای یاخته یا نمو موجود زنده را مختل کند. بسیاری از بیماریهای انسان ناشی از چنین جهشهاییاند. مثلاً، جهش در ژنهای دخیل در تقسیم یاختهای، خطر بروز سرطان را افزایش میدهد. همان طور که گفته شد، یاختهها از سامانههای دقیق کنترل برای اطمینان از صحت تمام مراحل تقسیم برخوردارند (غلط گیری برای جهشها باید کامل شود؛ یاخته باید فاقد هر نوع نشانهی آلودگی یا آسیبهای دیگر باشد و غیره). جهشهایی که بر این سامانههای کنترلی تأثیر میگذارند، به تقسیم بدون کنترل یاختهای و رشد بدخیم آن میانجامند. خوشبختانه، جهش هر دو سری یک جفت ژن در یک یاخته، شایع نیست و اغلب، بخش جهش نیافتهی این جفت ژنها برای انجام صحیح وظایف یاخته کفایت میکند. به علاوه، رشد بدخیم یاختهای برای تبدیل به سرطان نیازمند سازگاریهای دیگری هم هست؛ بنابراین بدخیمی، شایع نیست. (تومورها به یک منبع خونی نیاز دارند، و مشخصههای ناهنجار یاخته باید از شناسایی شدن توسط بدن بگریزند). با همهی این احوال، پی بردن به چگونگی تقسیم یاخته و کنترل آن، یکی از سرفصلهای مهم پژوهشهای حوزهی سرطان شناسی است. این فرایند در یاختههای موجودات عالی گوناگون، چندان مشابه است که جایزهی نوبل پزشکی سال 2001 به پژوهشی در مورد تقسیم یاختهای در مخمر اعطا شد که نشان داد یکی از ژنهای دخیل در سامانهی کنترلی یاختهی مخمر در برخی سلطانهای شایع انسان یافته است.جهشهایی که شرایط را برای سرطان آماده میکنند، مانند جهشهای عامل بیماریهای دیگر، نادرند. بیماری فیبروز کیستی، شایع ترین اختلال ژنتیکی در جمعیتهای انسانی شمال اروپاست. اما حتی در این مورد توالی جهش نیافته ژن مربوطه بیش از 98 درصد نسخههای ژن را در جمعیت نمایش میدهد. جهشهایی که به ناتوانی یک آنزیم یا پروتئین مهم میانجامد، قادرند بقا یا باروری افراد را تحت تأثیر قرار دهند. به این ترتیب، حضور توالی ژنی که کنترل کنندهی این آنزیمهای غیرکارکردی است، در نسل بعدی کم رنگ و کم اثر و به تدریج از مادهی ژنتیکی جمعیت حذف میشود. یکی از وظایف مهم انتخاب طبیعی، نگهداشت پروتئینها و سایر آنزیمهای کارکردی و ضروری است که در اکثر افراد جمعیت حضور دارند.
یکی از انواع مهم جهش به تولید پروتئین توسط ژن مربوط به مقدار ناکافی میانجامد. این امر میتواند ناشی از بروز مشکل در سامانهی کنترل طبیعی آن ژن باشد که ممکن است با این ژن کاملاً هماهنگ نباشد، پروتئین را به مقدار کافی تولید نکند و یا تولید پروتئین را پیش از پایان فرایند، متوقف کند. ممکن است جهشهای دیگر به توقف تولید یک آنزیم نینجامند، اما آنزیم ناقص تولید شود؛ درست مانند یک خط تولید که نقص یکی از ابزار یا ماشینها موجب اختلال یا توقف تمامی خط میشود. اگر یک یا چند جزء از اسیدهای آمینه وجود نداشته باشد، ممکن است پروتئین قادر به انجام وظایف خود نباشد؛ همین امر در شرایطی پیش میآید که یک اسید آمینه در جای خود قرار نگرفته باشد، حتی اگر بقیهی کل زنجیرهی پروتئین، به درستی در جای خود باشد. جهشهایی که به از بین رفتن کارکردهای یک ژن، پروتئین یا آنزیم میانجامند، در صورتی که گزینش نتواند آنها را از بین ببرد، در تکامل موجود زنده نقش خواهند داشت (برای آگاهی از چگونگی گسترش گزینشی جهشهای خنثی، ر.ک. فصلهای دو و شش). حدود 65 درصد ژنهای گیرندهی بویایی در انسان، ژنهای تحلیل رفتهایاند که قادر به تولید پروتئینهای گیرندهی فعال نیستند؛ در نتیجه، توانایی بویایی انسان از موش یا سگ کمتر است. (چندان عجیب نیست و دلیل آن اهمیت بو در زندگی روزانه و برهمکنشهای اجتماعی آنها، در مقایسه با اهمیت کمتر آن در زندگی انسان است).
تفاوتهای بسیاری نیز بین افراد طبیعی یک گونه وجود دارد. مثلاً، افراد جمعیتهای انسانی از نظر توانایی چشایی یا بو کردن یک مادهی شیمیایی یا تجزیهی مواد شیمیایی بیهوش کننده، یکسان نیستند. افرادی که فاقد آنزیم تجزیه کنندهی مواد بیهوشیاند، ممکن است واکنش بدی بهاین مواد نشان دهند؛ اما فقدان این آنزیم در شرایط دیگر، خطری متوجه آنان نخواهد کرد. تفاوتهای مشابهی در توانایی مواجهه با داروهای دیگر، و گاه مواد غذایی، یکی از جنبههای مهم گوناگونی در انسانها است و آگاهی از این تفاوتها در پزشکی نوین، که اغلب در آن از داروهایی قوی استفاده میشود، ضروری است.
جهشهایی که در ژن مربوط به آنزیم گلوکز- 6- فسفات دهید روژناز (یکی از آنزیمهای دخیل در مراحل اولیهی مسیری که طی آن، یاختهها انرژی را از گلوکز دریافت میکنند) رخ میدهد، شاهدی بر این تفاوتها است. بقای افرادی که کاملاً فاقد این ژن هستند، ناممکن است، زیرا مسیری که این آنزیم در آن نقش دارد، وظیفهای مهم در کنترل مواد شیمیایی سمی بر عهده دارد که به عنوان فراوردهی جانبی تولید انرژی یاختهای، تشکیل میشوند. در جمعیتهای انسانی، دست کم 34 نوع طبیعی پروتئینی یافت میشود که علاوه بر نقشی که در حیات سالم فرد دارد، وی را در برابر انگل مالاریا محافظت میکند. تفاوت این انواع در یک یا چند اسید آمینه در توالی طبیعی پروتئین است. بسیاری از انواع این پروتئین در مناطق مختلف آفریفا و مدیترانه دیده میشود و در برخی جمعیتهای مبتلا به مالاریا نیز این انواع دیده میشوند. اما برخی از انواع این پروتئین به کم خونی، بر اثر مصرف نوعی باقلا، یا کاربرد برخی داروهای ضد مالاریا میانجامند. ABO و سایر گروههای خونی شناخته شده، مثال دیگری از تنوع طبیعی در داخل جمعیتهای انسانی به شمار میروند؛ این تنوع ناشی از تنوع توالیهای پروتئینهایی است که جزئیات سطح گلبولهای قرمز خون را کنترل میکنند. تنوع در پروتئین گیرندهی هورمون محرک ملانوسیت، که در تولید رنگ دانهی پوستی ملانین نقش دارد (ر.ک.شکل 4)، میتواند به تفاوتهایی در رنگ موی افراد منجر شود؛ در بسیاری از افراد سرخ مو، توالی اسید آمینهی این پروتئین تغییر کرده است. همان طور که در فصل پنج خواهیم گفت، تنوع ژنتیکی، اساس و مادهی خام گزینش طبیعی برای ایجاد تغییرات تکاملی است.
رده بندی زیستی و توالیهای DNA و پروتئین
مجموعه دادههای جدید و مهمی شواهدی آشکار مبنی بر خویشاوندی موجودات زندهی گوناگون از طریق تکامل حروف در DNA آنها فراهم میآورد، که اکنون به راحتی و با روشهای شیمیایی کشف توالی DNA قابل «خواندن» شدهاند. مطالعات اخیر مقایسهی توالیهای DNA و پروتئین گونههای مختلف، تاییدی است بر سامانههای رده بندی زیستی که بر پایهی مشخصههای ظاهری استوارند و طی سه دهه مطالعهی گیاهان و جانوران تکوین یافتهاند. سنجش میزان شباهت توالیهای DNA، امکان درک عینی مفهوم خویشاوندی بین گونههای مختلف را فراهم آورده است. این نکته در فصل شش به تفصیل بیان خواهد شد. در این بخش فقط کافی است به این نکته پی ببریم که توالیهای DNA یک گونه، شباهت بسیار زیادی با گونههای بسیار نزدیک و خویشاوند آن دارد و توالیهای DNA گونههایی که خویشاوندی و رابطهی دورتری دارند، دارای تفاوتهای بیشتریاند (شکل 8). دامنهی این تفاوت رابطهی نسبتاً مستقیمی با مدت زمان و اگرایی دو توالی مورد مقایسه از همدیگر دارد. این مشخصهی تکامل مولکولی، متخصصان زیست شناسی تکاملی را قادر ساخته است تا با بهره گیری از یک ساعت مولکولی (1) زمان وقوع رخدادهایی را برآورد کنند که نمیتوان با کمک سنگوارهها آن را تعیین کرد. مثلاً، پیشتر به بررسی تغییرات قرارگیری ژنها روی کرموزومهای یک موجود زنده اشاره کردیم. میتوان از یک ساعت مولکولی برای تخمین سرعت چنین تغییرات آرایشی در کرموزومها بهره گرفت. هم سو با دیدگاه تکاملی، تفاوتهای کرموزومی و تغییر آرایشی کروموزومهای گونههایی که به باور ما خویشاوندان نزدیکاند، مانند انسان و میمون رزوس، کمتر از این تفاوت در کرموزومهای انسان در مقایسه با نخستیان (2) دنیای جدید، مانند میمونهای پشمالو، است.پینوشتها:
1- molecular clock.
2- نخستیان (primate) راستهای از پستانداران جفت دار که شامل انسان و میمون میباشد. این موجودات دارای ساختمانی ساده بوده و مغز آنها بالنسبه بزرگ است. بیشتر آنها درخت زی بوده و معمولاً به وسیله چنگ زدن بالا میروند و به جای چنگال دارای ناخن میباشند. انگشتان پا معمولاً بزرگ بوده و شست در برابر انگشتان دیگر قرار گرفته است. زندگی درختی با افزایش نیروی بینایی و دید دو چشمی همراه میباشد. این راسته شامل زیرراستهی : Anthropoideaeو tarsioidae و lemuroideaeمیباشد. (فرهنگ زیست شناسی وزیری، انتشارات امیرکبیر).
چارلزورث، برایان و دبورا؛ (1390)، تکامل، عبدالحمید مهدوی دامغانی، تهران: بصیرت، چاپ دوم.
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}